هی فلانی !زندگی شاید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک.
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی.
من گمانم زندگی باید همین باشد.
آه ... آه! اما
او چرا این را نمی داند که در اینجا
من دلم تنگ است یک ذره ست؟
من نمیدانم چرا طاووس من این را نمیداند؟
که من بیچاره هم در سینه دل دارم.
که دل من هم دل است آخر؟
سنگ و آهن نیست.
او چرا اینقدر از من غافل است آخر؟
مهدی اخوان ثالث
نظرات شما عزیزان:
|